تصویر عنوان

بلاگ

بازی برای بچه‌ها به چه معناست؟

  |   بازی, زندگی, کودکان, یادگیری   |   1 دیدگاه

معلمی را در نظر بگیرید که در کلاس خود از بازی استفاده می‌کند و به شیوه‌ای مؤثر از طریق بازی آموزش‌های خود را پیش می‌برد. این شیوه موجب می‌شود دانش‌آموزان هم با تمایل بیشتری با فرایند آموزش ارتباط برقرار کنند و به اهداف آموزشی مد نظر معلم برسند. این شیوه‌ها خیلی کارآمدتر از شیوه‌های خشک و یک‌سویه‌ی قدیمی است اما هنوز با ایده‌آل بچه‌ها فاصله‌ی زیادی دارد؛ چرا که این میل و علاقه مطلق نیست و اگر به بچه‌ها اجازه داده شود که هر فعالیتی که خودشان می‌خواهند انجام دهند، ممکن است خیلی از آنها بازی‌ها و فعالیت‌های دیگری را برای انجام انتخاب کنند. در واقع، درست است که بچه‌ها شیوه‌ی آموزش از طریق بازی را به شیوه‌های دیگر ترجیح می‌دهند، اما هنوز در کلاس‌های بازی‌محور هم تا حد زیادی اجبار وجود دارد که با ماهیت بازی کردن در تعارض است.

معمولاً اولین چیزی که با شنیدن واژه‌ی بازی به ذهن افراد خطور می‌کند «لذت» است. لذت ویژگی اصلی بازی‌هاست. این لذت یا از خود بازی به دست می‌آید یا نتیجه‌ی فضا و ارتباطاتی است که هنگام بازی ایجاد می‌شود.

ویژگی مهم دیگر، «اختیار» است که به مقدار زیادی در بازی کردن وجود دارد. کسی بازیکن را مجبور به انجام بازی نمی‌کند. او به میل و اراده‌ی خودش بازی می‌کند و در هر لحظه این امکان را دارد که به آن پایان دهد و از بازی کنار بکشد. حتی در شیوه‌ی بازی کردن هم این اختیار دیده می‌شود و هر فردی به شیوه‌ی شخصیِ خود بازی را انجام می‌دهد.

در کنار دو ویژگی لذت و اختیار، باید به یک ویژگی مهم دیگر هم اشاره کنیم که بازی کردن را جذاب می‌کند و آن «رمز و راز» است. در بعضی از بازی‌ها، مثل بازی معروف دوز، این راز به صورت یک معما، مسأله یا مسأله‌های پی‌درپی دیده می‌شود که باید حل شوند، در برخی دیگر مثل لی‌لی، این راز به شکل یک چالش مهارتی است که باید به آن رسید، و در دسته‌ای دیگر مثل عروسک بازی، راز بازی آمیخته با خلق موقعیت و ایفای نقش‌های گوناگون است.

در فرایندهای «مهارت‌جویی»، «ایفای نقش» و «حل مسأله»، یک ویژگی مهم دیگر خود را نشان می‌دهد و آن «انتخاب» و عملکرد فردی است. انتخاب و تصمیم فرد بر روی روند بازی اثرگذار است و به‌ویژه در بازی‌های گروهی (دو نفره و بیش‌تر) اثر متقابل انتخاب یک فرد بر روی انتخاب فرد دیگر به جذابیت آن می‌افزاید.

وجود این ویژگی ها کافی است که به ارزش بازی پی ببریم. اگر بازی موجب شود به شکل خودخواسته و خلاقانه مهارت‌های بدنی، قدرت حل مسأله و درک و ایفای نقش در افراد رشد کند، دستاوردهای بزرگی را فراهم آورده است. در واقع بازی مجموعه‌ای از موقعیت‌ها، قواعد و اهداف درونی است که به صورت مستقل کار می‌کند.

اما شاید مهم‌ترین ویژگی بازی به هدف و ساختار آن برگردد. هدف در کلاف قواعد بازی پنهان است. معمولاً کسی بازی را برای تقویت یادگیری، خلاقیت و حل مسأله بازی نمی‌کند. اگر افراد، به‌ویژه کودکان، متوجه شوند یک بازی برای اهداف آموزشی طراحی شده است، خیلی زود این استفاده‌ی ابزاری را تشخیص می‌دهند و حتی ممکن است در برابر آن موضع بگیرند. به همین دلیل است که بازی‌های آموزشی در نظر آنها بازی نیست، بلکه آموزش بازی‌گونه است.

به نظر می‌رسد هرچه در طراحی یک بازی از اهداف فوری و زودبازدهِ آموزشی دوری کنیم و به قابلیت‌های بلندمدت بازی اعتماد کنیم به یک بازیِ ناب نزدیک‌تر می‌شویم و می‌توانیم انتظار نتایجی شخصی‌تر، درونی‌تر و ماندگارتر داشته باشیم.

1دیدگاه
  • زهرا | ژانویه 31, 2022 at 9:22 ق.ظ

    Hhhruehh3jwjekjru4jnrrnkr

ارسال دیدگاه